باشگاههای حرفهای فوتبال ایران فقط به رقابت ورزشی میپردازند و از رقابت تجاری که دارای ابعاد و تاثیرات بیشتری است، غافل هستند و این درحالی است که در کشورهای صاحب نام فوتبال از جمله انگلستان به علت نوع مالکیت باشگاههای فوتبال که اغلب به شکل شرکت تجاری هستند، علاوه بر رقابت ورزشی در درون زمین، رقابت بسیار زیادی برای کسب درآمد بیشتر در خارج از میدان مسابقه وجود دارد و این امر باعث شده تا این باشگاهها در هر دو حیطه موفقیتهای بسیار زیادی را کسب کنند.
در ادامهی سلسله مباحث منتشر شده در ارتباط با خصوصیسازی «حسن قره خانی»، دانشجوی دکتری مدیریت ورزش دانشگاه تربیت مدرس پنجمین یادداشت خود را در ارتباط با خصوصی سازی باشگاههای فوتبال جهان را ارایه کرده است.
متن یادداشت وی در زیر آمده است:
در شماره پیشین به بررسی اجمالی مشکلات مالکیت و اداره دولتی باشگاههای فوتبال کشور پرداختیم در ادامه بحث مروری کوتاه بر پیشینه خصوصی سازی باشگاههای فوتبال جهان و ضرورت و مزایای تحقق این امر در باشگاههای فوتبال کشورمان خواهیم پرداخت.
● خصوصی سازی باشگاههای فوتبال در جهان:
خصوصی سازی ورزش در کشورهای غربی و توسعه یافته دارای اهمیت بسیار زیادی بوده و با جدیت به این مقوله پرداخته شده است، یکی از مهمترین دلایل آنها برای این امر اهمیت اقتصادی ورزش و تفریحات سالم است زیرا ورزش دارای اثرات اقتصادی مستقیم و غیر مستقیم زیادی است که اثرات مستقیم آن شامل تولید کالا، تولید خدمات، صادرات ورزشی، اشتغال زایی ورزش و گردشگری ورزشی و اثرات غیر مستقیم آن شامل کاهش هزینههای درمان، ارتقا سطح سلامت جامعه، افزایش کارآیی نیروی کار و غنی سازی اوقات فراغت افراد است. بنابراین در این کشورها برای دستیابی به اهداف اقتصادی اشاره شده برنامههای بسیار منسجمی برای خصوصی سازی صنعت ورزش و بویژه باشگاههای ورزشی وجود دارد.
در مورد نحوه شکل گیری مالکیت باشگاههای فوتبال با دیدگاه اقتصادی و حرفهای باید گفت از لحاظ تاریخی مالکیت بسیاری از باشگاههای فوتبال مانند شرکتهای خصوصی بوده که گروههای کوچکی از تاجران محلی و سهامداران جز که معمولا از هواداران پر و پا قرص آن تیمها بودند صاحبان آن به شمار میآمدند.
در گذشته بسیاری از باشگاههای اروپایی توسط مالکان ثروتمند و یا سیاستمداران اداره میشد؛ اما، طی چند دهه اخیر ساختار باشگاه داری در اروپا به شدت تغییر کرده است و اداره باشگاهها به شرکتها و موسسات با مسوولیت محدود سپرده شده است.
از اوایل دهه ٩٠ میلادی باشگاهها به دلیل افزایش هزینههای مختلف که بخش عمده آن شامل دستمزد بازیکنان بود، نیاز شدیدی به منابع مالی جدید پیدا کردند که کارشناسان خبره اقتصادی بهترین راه حل را پیوستن آنها به بازار بورس معرفی کردند.
در انگلستان باشگاه تاتنهام نخستین باشگاهی بود که با عرضه سهام خود در سال ١٩٨٣بیش از ٣/٣ میلیون پوند درآمد بدست آورد، منچستر یونایتد نیز در سال ١٩٩١ وارد بورس لندن شد و بین سال های ١٩٩۵تا ١٩٩٧ شانزده باشگاه دیگر نیز به بورس راه یافتند.
در حال حاضر ٢٠ باشگاه مطرح انگلستان در بورس لندن قرار داشته و هزاران نفر طرفدار فوتبال سهام دار این باشگاهها بوده و از طریق داد وستد سهام خود علاوه بر کسب سود به باشگاههای خود نیز کمک مالی فراوانی میکنند.
درروسیه پس از فروپاشی نظام اقتصادی سوسیالیستی دولت و روی آوردن به نظام اقتصاد آزاد باشگاههای ورزشی که دولتی اداره میشدند، به سرمایه دارانی مانند آبراموویچ و عثمانوف واگذار شدند که اینک وضعیت معمولی دارند.
در ایتالیا نیز تمامی باشگاهها خصوصی هستند که دو علت عمده دارد؛ یا به دلیل عشق و تمایل بخش خصوصی به حمایت از یک تیم و یا به دلیل مسایل اقتصادی و تبلیغاتی. در واقع زمانی که یک شخص یا شرکت اداره یک تیم را بر عهده دارد هر روز بدون آنکه پولی خرج کند بارها از او یا شرکتش صحبت میشود و نامش در رسانهها و روزنامهها مطرح میشود، در حالی که همان فرد و بخش خصوصی در عرصه تجاری برای انجام تبلیغ روزانه به این میزان باید هزینه بسیاری انجام دهد.
● ضرورت خصوصی سازی باشگاه های فوتبال:
اگر در روند کلان خصوصی سازی در وجهه عمومی آن تقویت رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال مولفههای اصلی باشند، در حوزه ورزش به تعابیر دیگری از این دو می رسیم که به شرح زیر هستند:
– توسعه اقبال عمومی به ورزش و سازمان دهی فعالیت ها و توانمندی های علاقه مندان
– توسعه نهادهای اجتماعی پشتیبان ورزش
– توسعه نهادهای اقتصادی متولی ورزش در ابعاد عمومی و حرفهای آن به عنوان یکی از موتورهای محرک و انگیزاننده در جامعه
– پایدار سازی روندها و نهادهای مرتبط با ورزش در هر دو بعد همگانی و حرفهای آن با هدف ارتقای بهداشت روحی، جسمانی و اجتماعی جامعه به عنوان یکی از ابزارهای عمومی توسعه
در شمارههای پیشین اهداف باشگاه ها را در دو دسته ورزشی و تجاری مورد تشریح قرار دادیم. با توجه به آن و شواهد موجود به نظر میرسد باشگاههای حرفهای فوتبال ایران فقط به رقابت ورزشی میپردازند و از رقابت تجاری که دارای ابعاد و تاثیرات بیشتری است، غافل هستند و این درحالی است که در کشور های صاحب نام فوتبال از جمله انگلستان به علت نوع مالکیت باشگاههای فوتبال که اغلب به شکل شرکت تجاری هستند، علاوه بر رقابت ورزشی در درون زمین، رقابت بسیار زیادی برای کسب درآمد بیشتر در خارج از میدان مسابقه وجود دارد و این امر باعث شده تا این باشگاهها در هر دو حیطه موفقیتهای بسیار زیادی را کسب کنند. تغییر ساختار سنتی باشگاههای فوتبال و تجاری شدن آنها، رونق قابل توجهی به این صنعت داده است و تعداد زیادی از آنها خود را به عنوان یک باشگاه کاملا حرفهای معرفی کردهاند.
همچنین عنوان شد که ادامه روند کنونی باشگاه داری در کشورمان به سود پیشرفت صنعت فوتبال نخواهد بود. از جمله مهمترین مشکلات باشگاههای فوتبال کشور کمبود منابع مالی و وابستگی شدید آنها به دولت است این امر باعث شده تا باشگاههای فوتبال ما هزینه بر و زیانده شوند تا جایی که علاوه بر کمکهای مالی مستقیم و غیر مستقیم دولت و کمک باز هم هیچ یک از باشگاههای فوتبال تراز مالی مثبت ندارند و این در حالی است که باشگاههای فوتبال در جهان علاوه بر تامین هزینههای خود سود بسیار زیادی را بدست میآورند و مبلغ قابل توجهی را به عنوان مالیات به دولت میپردازند.
علاوه بر این فوتبال دارای ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی گستردهای بوده و باشگاهها به عنوان مهمترین بخش این صنعت نقش خطیری در کلیه ابعاد ذکر شده دارند، پر واضح است که مسایل و مشکلاتی که این صنعت در طی سالهای گذشته و خصوصا سالهای اخیر با آنها روبرو بوده باعث تضعیف آن و عدم دستیابی به اهداف مورد نظر در این صنعت شده است.
از طرف دیگر با توجه به ترکیب جمعیتی کشور (جوان بودن) و میزان علاقه مندان و ورزشکاران این رشته و نیاز به همگام شدن با فوتبال روز دنیا و عقب نماندن از قافله رشد و گسترش این صنعت پردرآمد در جهان لزوم توجه بیشتر به این صنعت را خاطرنشان میسازد.
همچنین یکی از مهمترین اقدامات برای حرکت به سوی فوتبال مدرن، سر و سامان دادن به وضعیت باشگاه داری در کشور است چرا که باشگاهها هسته اصلی سازنده بازیکن، مربی، مدیر و… هستند و با توجه به وضعیت کنونی باشگاههای فوتبال کشور با ادامه روند فعلی هیچ گاه نمیتوان امیدی به پیشرفت منظم و منسجم باشگاها و در نتیجه فوتبال داشت.
بنابراین با توجه به مسایل و مشکلات این صنعت که در اینجا و شمارههای قبلی به آنها اشاره شد، خصوصی سازی باشگاهها امری اجتناب ناپذیر است زیرا امید آن میرود با خصوصی سازی باشگاهها بسیاری از مشکلات برطرف شود.
● مزایای خصوصی سازی باشگاههای فوتبال:
خصوصی سازی علاوه بر حل مشکلات بخش دولتی، میتواند کمک بزرگی به افزایش مشارکت گسترده مردم، افزایش رقابت، سودآوری باشگاهها، رونق اقتصادی صنعت فوتبال و… کند.
آنچه مسلم است، باشگاههای ورزشی خصوصی برای افزایش سوددهی و رقابت با سایرین تلاش بیشتری خواهند کرد تا به فنون مدیریت علمی، فناوری پیشرفته و منابع درآمدی جدید و بیشتری دست یافته و با بهره گیری از نیروی انسانی متخصص درصدد افزایش کیفیت و کمیت خدمات و جلب رضایت هر چه بیشتر مشتریان خود خواهند بود و فقط در چنین شرایطی است که زمینه لازم برای رشد وگسترش صنعت فوتبال کشور فراهم خواهد شد و سرمایههای داخلی و حتی خارجی را به سمت خود خواهد کشاند.
اگر باشگاهها در دست بخش خصوصی باشند، فوتبال درآمدزا میشود. چون مهمترین هدف بخش خصوصی کسب درآمد و سودآوری است در حالی که هم اکنون باشگاههای ما علاوه بر اینکه سودآور نیستند زیان ده نیز هستند.
علاوه بر آن خرید سهام هر باشگاه به رشد و توسعه آن تیم کمک شایانی میکند و استفاده از این روشها و اتخاذ تدابیر ویژه در مورد افزایش درآمد و کاهش هزینههای باشگاهها، چشم انداز مثبتی از صنعت و باشگاههای فوتبال در آینده را نوید میدهد.
همچنین دولت هم میتواند به جای اینکه کل هزینه باشگاه را بپردازد، این پولها را به عنوان وام در اختیار آنها قرار دهد تا ساختار باشگاهی ایجاد کند، همان طور که ترکیه در دوران تورگوت اوزال وامهای کلان با بازپرداخت بلندمدت به تیمها داد تا آنها ساختار باشگاهی برای خود به وجود بیاورند و کم کم درآمدزا شده و برای بازپرداخت وامها اقدام نمایند و نتیجه این امر طوری شد که امروزه باشگاههای فوتبال در این کشور داراییهای بسیار زیادی داشته و علاوه بر تامین نیازهای خود به دولت ترکیه نیز مالیات میپردازند.
پس از این که در شماره پیشین به بررسی مشکلات باشگاهداری دولتی پرداخته و در این شماره به ضرورت و اهمیت تحقق خصوصی سازی پرداختیم نوبت آن میرسد تا در شماره بعدی به بررسی الزامات و پیش نیاز های خصوصی سازی باشگاه های فوتبال در کشورمان بپردازیم.
منبع : پارس فوتبال ( www parsfootball com )